ارتباط الگوی غذایی با شانس ابتلا به افسردگی اساسی در بزرگسالان
گفتگو با دکتر شیما جزایری درباره ارتباط الگوی غذایی با شانس ابتلا به افسردگی اساسی در بزرگسالان
خانم دکتر شیما جزایری مجری طرح تحقیقاتی با عنوان " بررسی و مقایسه ارتباط الگوی غذایی معمول و وعده ها شناسایی شده با دو روش تحلیل مولفه های اصلی و مدل گرافیکی گاوس با شانس ابتلا به افسردگی اساسی در بزرگسالان" در گفتگویی به تشریح این طرح پرداخت.
-
1- با تشکر از حضور در این مصاحبه، لطفا خودتان را معرفی کرده و سوابق علمی، پژوهشی، اجرایی و عملی خود و فعالیت های مرتبط با این پژوهش را بیان کنید:
اینجانب شیما جزایری، پزشک و دکترای تخصصی تغذیه هستم. از سال 1387 عضو هیئت علمی گروه تغذیه دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی ایران بوده ام. تقریبا 20 سال است که بخش عمده ای از پژوهش های من متمرکز بر ارتباط تغذیه با سلامت روان و پیشگیری و درمان بیماری های روانپزشکی بوده است.
2- دلیل اصلی شما برای انتخاب این طرح تحقیقاتی چه بود و چه کسانی در این پژوهش یاری دهنده شما بودند؟
بیماری های روانی بخش عمده ای از بار بیماری ها را تشکیل می دهند. در حال حاضر درمان بیماری های مذکور عمدتا بر دارودرمانی و روان درمانی متمرکز است، در حالی که بر اساس شواهد موجود، در مواردی این درمان ها به طور کامل موثر نیستند. بنابراین به نظر می رسد، استراتژی های بیشتری برای پیشگیری و درمان اختلالات روانپزشکی مورد نیاز است. از سوی دیگر شواهد روزافزونی وجود دارد که عوامل تغذیه ای می تواند در پیشگیری و درمان این بیماری ها نقش داشته باشد. در این راستا مجله lancet psychiatry چند سال پیش مقاله ای منتشر کرد که در آن برخی از روانپزشکان از دانشگاه هاروارد و سایر دانشگاها و همچنین سایر متخصصین ذکر کردند که رژیم غذایی در حوزه روانپرشکی نیز به اندازه تخصص های غدد، گوارش و قلب و عروق حائز اهمیت است.
در بین بیماری های روانپزشکی، افسردگی اساسی بیشترین شیوع را دارد. اینجانب در گذشته، چندین پژوهش در ارتباط با اثر عوامل تغذیه ای مانند اسیدهای چرب امگا-3 و ویتامینD در درمان افسردگی اساسی البته عمدتا به عنوان درمان تکمیلی انجام داده بودم. در پژوهش حاضر تلاش کردم نگاهی به پیشگیری داشته باشم و نقش رژیم غذایی را در پیشگیری از افسردگی بررسی کنم.
این پژوهش در قالب پایان نامه یکی از دانشجویان PhD تغذیه، جناب آقای دکتر شاهین فر که در حال حاضر عضو هیئت علمی هستند، انجام شد و سرکار خانم دکتر شب بیدار و جناب آقای دکتر آقای دکتر عفت پناه ما را یاری دادند.
3- پژوهش تان را معرفی کرده و با معرفی ویژگی ها و نوآوری های آن در خصوص موضوعات و محورهای آن شرح دهید:
همانگونه که ذکر شد رژیم غذایی به عنوان یکی از مهم ترین فاکتورهای محیطی، در پیشگیری از بیماری های مزمن از جمله افسردگی می تواند نقش داشته باشد. تمرکز بسیاری از مطالعات قبلی بر ارتباط برخی ویتامین ها و املاح و مواد غذایی با علائم افسردگی بوده است. با توجه به رویکردهای اخیر مطالعات اپیدمیولوژیکی، بهتر است به جای تمرکز بر دریافت یک ماده مغذی یا گروه غذایی خاص، الگوهای غذایی و ارتباط آن با بیماری ها شناسایی شود؛ چرا که افراد مواد غذایی را همراه یکدیگر مصرف می کنند و امکان تداخل بین اجزای غذایی با یکدیگر نیز وجود دارد. در مطالعات محدودی که الگوی غذایی استخراج شده، همواره از روش تحلیل مولفه های اصلی استفاده شده و پیامد مورد بررسی عمدتا علایم افسردگی بوده و نه اختلال افسردگی اساسی. حال آنکه در مطالعه حاضر، الگوهای غالب با یک روش دیگر شناسایی و مقایسه می شود. مدل گرافیکی گاوسین با ارائه ارتباطات تصویری از گروه های غذایی مرتبط و نشان دادن شدت و ضعف ارتباطات مثبت و منفی و نیز مشخص کردن گروه های غذایی محوری الگوهای سالم و ناسالم، می تواند به ارائه نمای بهتری از گروه های غذایی تشکیل دهنده الگوها و ارتباطات آنها کمک کند. بر اساس جستجوی محققین، مطالعه حاضر اولین پژوهشی است که به بررسی الگوی وعده های غذایی و ارتباط آن با شانس ابتلا به افسردگی اساسی پرداخته است.
در مطالعه حاضر، 200 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی و 200 فرد سالم وارد مطالعه شدند. نتایج مطالعه نشان داد که الگوهای غذایی غربی با محوریت مصرف گوشت قرمز و الگوی غذایی سالم با محوریت سبزیجات غیر برگی به ترتیب با شانس بیشتر و کمتر ابتلا به افسردگی اساسی همراه بودند. همچنین در وعده صبحانه الگوی غذایی سنتی با شانس کمتر و شبکه ی غذایی شیرینی ها با شانس بیشتر ابتلا به افسردگی همراه بود. در وعده نهار نیز پیروی از الگوی الگوی غذایی غربی و شبکه ی غذایی حبوبات و سبزیجات به ترتیب با شانس بیشتر و کمتر ابتلا به افسردگی اساسی همراه بودند. به علاوه افرادی که در وعده عصرانه، الگوی غذایی ناسالم و چای و شیرینی ها را دریافت می کردند، شانس بیشتری برای ابتلا به افسردگی اساسی داشتند، در حالیکه الگوهای غذایی سالم عصرانه با شانس کمتر ابتلا به افسردگی همراه بود. در وعده شام نیز پیروی الگوی غذایی سالم و شبکه ی غذایی سنتی با شانس کمتر ابتلا به افسردگی اساسی همراه بود.
4- آیا این پژوهش به مرحله اجرا و بهره برداری رسیده است؟
بله این پژوهش انجام شده و مقاله آن نیز منتشر شده است.
5- این طرح پژوهشی چه گره ای از مشکلات مردم باز خواهد کرد؟
در صورت تایید نتایج در مطالعات بعدی، ارائه توصیه های تغذیه ای می تواند در پیشگیری از افسردگی اساسی موثر باشد.
6- انتظار شما از مسئولین و متولیان امور پژوهشی در زمینه حمایت و یا توسعه فعالیت های مشابه چیست و چه راهکارهایی پیشنهاد می کنید؟
ضمن تشکر از مسئولین محترم، خواهشمندم از طرحهای پژوهشی در زمینه ارتباط تغذیه با سلامت روان و بیماری های روانپزشکی حمایت بیشتری شود.
7- اگر توضیح دیگری درخصوص برنامه های جاری، آینده و اهداف تان دارید در خاتمه این گفتگو بفرمایید:
سپاسگزارم که فرصتی را در اختیار تیم پژوهشی حاضر قرار دادید.
کامنت