بررسی اثربخشی توانبخشی به روش تمرینهای توجه بینایی-شنوایی
گفتگو با دکتر فرنوش جاراللهی درباره " بررسی اثربخشی توانبخشی به روش تمرینهای توجه بینایی-شنوایی در بزرگسالان دارای وزوزگوش مزمن: مطالعه الکتروانسفالوگرافی کمی (qEEG) "
- با تشکر از حضور در این مصاحبه، لطفا خودتان را معرفی کرده و سوابق علمی، پژوهشی، اجرایی و عملی خود و فعالیت های مرتبط با این پژوهش را بیان کنید:
اینجانب دکتر فرنوش جاراللهی، دکترای تخصصی شنوایی شناسی، دانشیار گروه شنواییشناسی دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران هستم. تمرکز عمده حرفهایام بر حوزههای توانبخشی شنوایی برای افراد کم شنوا و دچار اختلال پردازش شنوایی و همچنین مدیریت اختلالات مزمن شنوایی مانند وزوز گوش بوده است.
در طول سالهای فعالیت علمی و پژوهشی، تاکنون مقالات متعددی با محوریت توانبخشی شنوایی در مجلات علمی معتبر داخلی و بینالمللی منتشر کردهام. محور اصلی بسیاری از این پژوهشها، ارتقاء روشهای درمانی مبتنی بر شواهد برای افراد دارای مشکلات شنوایی و وزوز گوش بوده است. چندین پایان نامه و طرح پژوهشی در این راستا به اتمام رسیده و دو طرح پژوهشی دیگر در حال اجرا است.
در طول سی سال خدمتم، مسئولیت های اجرایی مختلفی را عهده دار بوده و هستم و در حال حاضر مدیریت گروه شنواییشناسی دانشکده علوم توانبخشی را بر عهده دارم. در این جایگاه، تلاش شده است با همکاری اعضای هیئت علمی، کارگاهها، دورههای آموزشی و نشستهای تخصصی متعددی با محوریت روشهای نوین ارزیابی و درمان وزوز گوش برگزار شود تا سطح آگاهی و مهارت حرفهای جامعه ادیولوژی کشور ارتقاء یابد. همچنین، بخش های تخصصی تربیت شنوایی برای افراد کم شنوا و افراد دچار اختلال پردازش شنوایی و همچنین بخش ارزیابی و توانبخشی بیماران مبتلا به وزوز گوش مزمن در کلینیک شنوایی شناسی دانشکده علوم توانبخشی، که تاسیس کرده ام، در سطح کشور منحصر به فرد هستند.
مجموعه این تجربیات کلینیکی، آموزشی و پژوهشی، بستر مناسبی برای شکلگیری و اجرای پروژه حاضر فراهم کرد؛ پروژهای که با هدف توسعه راهکارهای میانرشتهای و مبتنی بر توجه بینحسی، افقهای جدیدی در مدیریت غیردارویی وزوز گوش گشوده است.
- دلیل اصلی شما برای انتخاب این طرح تحقیقاتی چه بود و چه کسانی در این پژوهش یاری دهنده شما بودند؟
وزوز گوش مزمن یکی از چالشبرانگیزترین اختلالات شنوایی محسوب میشود که سالانه بر کیفیت زندگی میلیونها نفر در سراسر جهان تأثیر منفی میگذارد. این اختلال که اغلب با احساس مداوم و آزاردهندهی صداهایی نظیر زنگ، سوت یا وزوز در گوش توصیف میشود، در بسیاری از موارد با اختلال در تمرکز، خواب، و سلامت روان همراه است.
تا امروز، روشهای متعددی برای کنترل و کاهش اثرات وزوز گوش پیشنهاد شدهاند که عمدتاً بر پایهی تئوریها و مدلهای مربوط به عملکرد سیستم شنوایی طراحی شدهاند. با این حال، شواهد علمی نوظهور از نقش حیاتی تعامل بین سیستمهای حسی مختلف، بهویژه بینایی و شنوایی، در فرآیندهای توجه و ادراک صوت حکایت دارند. بر این اساس، ایدهی طراحی و ارزیابی یک رویکرد بینحسی ترکیبی مبتنی بر تمرینهای توجه بینایی–شنوایی برای بیماران مبتلا به وزوز گوش مزمن شکل گرفت.
پایهی این ایده، یافتههای نوروفیزیولوژیکی هستند که نشان میدهند تقویت مکانیزمهای توجه بینحسی میتواند موجب تعدیل و اصلاح تغییرات نوروپلاستیک نامناسبی شود که در بروز و تداوم وزوز گوش نقش دارند. به عبارت دیگر، با هدف قرار دادن تعامل بینایی و شنوایی و تمرین دادن مغز در جهت تمرکز دقیقتر بر محرکهای مرتبط، میتوان به کاهش شدت یا مزاحمت وزوز امیدوار بود.
این ایده در قالب طرح پژوهشی رساله دکتری با فعالیت های ارزشمند آقای دکتر حسین نامور عارفی دانشجوی دکتری شنوایی شناسی که از ایده پردازی تا اجرا و تفسیر نقش اصلی را داشتند، با حمایت معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ایران آغاز شد. در همکاری بینرشتهای توانستیم از حضور ارزشمند آقای دکتر سامر محسن، متخصص گوش، حلق و بینی و دکترای شنواییشناسی و پژوهشگر حوزه وزوز گوش از دانشگاه دمشق، و سرکار خانم دکتر جلائی، متخصص آمار از دانشگاه علوم پزشکی تهران، که نقش بسزایی در ارتقاء کیفی و اعتبار علمی این طرح داشتند، بهره مند باشیم. از سوی دیگر، مشارکت مؤثر آقای مهندس رباطجزی در طراحی و توسعه نرمافزار اختصاصی تمرینهای توجه بینحسی، نقشی کلیدی در عملیاتی شدن این رویکرد ایفا کرد.
- پژوهش تان را معرفی کرده و با معرفی ویژگی ها و نوآوری های آن در خصوص موضوعات و محورهای آن شرح دهید:
پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفیشده (Randomized Clinical Trial) است که با هدف بررسی اثربخشی تمرینهای تقویت توجه محقق ساخته در افراد مبتلا به وزوز گوش مزمن اجرا شد. این مطالعه شامل سه گروه با ۱۵ شرکتکننده در هر گروه بود:
گروه اول: تمرینهای تقویت توجه بینایی
گروه دوم: تمرینهای تقویت توجه شنیداری
گروه سوم: تمرینهای ترکیبی بینایی–شنیداری بهصورت همزمان
هر یک از شرکتکنندگان به مدت سه هفته متوالی، روزانه در جلساتی ۳۰ دقیقهای تحت تمرینات توانبخشی قرار گرفتند. تمرینها بهگونهای طراحی شدند که توسط موبایل به راحتی توسط افراد دچار وزوز گوش انجام می شد.
نوآوری کلیدی این پژوهش، طراحی نرم افزار ارائه تمرینات، تمرکز بر مفهوم توجه بینحسی و استفاده از الکتروانسفالوگرافی کمی (qEEG یا نقشه مغزی) بهعنوان ابزار اندازهگیری شاخصهای نوروفیزیولوژیک مغز پیش و پس از مداخله است. از طریق تحلیل نقشههای مغزی، تغییرات در توان مطلق و نسبی باندهای فرکانسی مختلف (مانند آلفا، بتا، تتا) در نواحی خاصی از قشر مغز که بخصوص در تنظیم فرآیندهای توجه نقش دارند، مورد ارزیابی قرار گرفت.
از دیگر جنبههای نوآورانهی این طرح، ترکیب همزمان دادههای رفتاری و نوروفیزیولوژیکی است. در این راستا، شرکتکنندگان افزون بر ارزیابیهای qEEG، تحت آزمونهای رفتاری استاندارد مربوط به توجه نیز قرار می گرفتند. این طراحی دوبُعدی، امکان تحلیل رابطه بین تغییرات ذهنی–رفتاری و پاسخهای عصبی–مغزی را بهطور همزمان فراهم ساخت؛ موضوعی که در حوزهی توانبخشی وزوز گوش، تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
این پژوهش نهتنها بر پایهی نظریههای نوروساینس مرتبط با نوروپلاستیسیته و تعامل حسی استوار است، بلکه با بهرهگیری از ابزارهای نوین و طراحی تمرینات اختصاصی، راه را برای توسعه رویکردهای شخصیسازیشده و چندحسی در درمان توانبخشی وزوز گوش مزمن هموار میسازد.
- آیا این پژوهش به مرحله اجرا و بهره برداری رسیده است؟
بله، این پژوهش با موفقیت به مرحله اجرا رسیده و تمامی مراحل مداخله، جمعآوری دادهها و تحلیل نتایج توسط تیم تحقیقاتی بهطور کامل به انجام رسیده است. فرایند اجرای مطالعه شامل طراحی پروتکل تمرینی، انتخاب نمونهها، اجرای تمرینهای شناختی و ثبت دادههای رفتاری و مغزی بود که در چارچوب طرح کارآزمایی بالینی برنامهریزی و پیادهسازی شد.
پس از اجرای مداخله، دادههای بهدستآمده بهصورت دقیق توسط تیم پژوهشی تحلیل گردید و نتایج اولیه حاکی از تأثیر مثبت تمرینهای بینحسی بر شاخصهای توجه و فعالیت مغزی مرتبط با آن در افراد مبتلا به وزوز گوش مزمن بود.
در راستای انتشار دستاوردهای این پژوهش، یک مقاله علمی پژوهشی که به تشریح کامل پروتکل طراحی و اجرای مداخله اختصاص دارد، در یک مجله معتبر بینالمللی به چاپ رسیده است.
همچنین دو مقاله دیگر بر پایه یافتههای حاصل از تحلیل دادههای رفتاری و الکتروفیزیولوژیک نگارش شدهاند که به بررسی تأثیر مداخلات بر عملکرد شناختی توجه و نیز الگوهای تغییر در باندهای فرکانسی مغز میپردازند. این مقالات در حال طی مراحل نهایی برای ارسال به مجلات علمی معتبر هستند و هدف آنها تبیین ابعاد نوآورانه روش مورد استفاده و اثبات اثربخشی آن بهعنوان یک مدل جدید در توانبخشی شناختی و شنوایی است.
- این طرح پژوهشی چه گره ای از مشکلات مردم باز خواهد کرد؟
همان طور که ذکر شد، وزوز گوش مزمن یکی از مشکلات شایع، ناتوانکننده و در بسیاری موارد مقاوم به درمان است که میتواند بهشدت بر کیفیت زندگی، تمرکز، خواب و سلامت روان افراد تأثیر بگذارد. بسیاری از مبتلایان، بهویژه در مراحل مزمن، از نبود راهکارهای مؤثر، در دسترس و بدون عوارض جانبی رنج میبرند. پژوهش حاضر، با طراحی و ارزیابی یک روش غیردارویی، کمهزینه و مبتنی بر توانبخشی شناختی–بینحسی، تلاش کرده است پاسخی علمی و کاربردی به بخشی از این نیاز مهم ارائه دهد.
نتایج اولیه نشان میدهد که انجام تمرینهای هدفمند توجه، بهویژه بهصورت بینحسی، میتواند منجر به کاهش شدت احساسی وزوز و بهبود سازگاری ذهنی و عاطفی فرد با این تجربه آزاردهنده شود.
طراحی تمرینها بهگونهای بوده که بتوان آنها را در قالب نرمافزار یا برنامههای دیجیتال ساده پیادهسازی کرد. این ویژگی امکان ارائه مداخله در مراکز مختلف درمانی و حتی در قالب توانبخشی از راه دور (تلهریهب) را فراهم میسازد؛ بهویژه برای افراد در مناطق محروم یا دوردست که به خدمات تخصصی دسترسی ندارند.
- انتظار شما از مسئولین و متولیان امور پژوهشی در زمینه حمایت و یا توسعه فعالیت های مشابه چیست و چه راهکارهایی پیشنهاد می کنید؟
با توجه به رشد فزاینده دانش در حوزههای علوم اعصاب، توانبخشی شناختی و تعاملات حسی–مغزی، و همچنین نیاز روزافزون جامعه به روشهای نوین، غیردارویی و مبتنی بر شواهد برای بهبود کیفیت زندگی بیماران، ضرورت حمایت راهبردی و نظاممند از طرحهای پژوهشی میانرشتهای بیش از پیش احساس میشود.
پژوهش حاضر، نمونهای از ظرفیتهای بالای تلفیق شنواییشناسی، علوم اعصاب و فناوری در راستای تولید راهکارهای نوین توانبخشی است. لذا انتظار میرود مسئولان پژوهشی، سیاستگذاران سلامت و نهادهای حمایتکننده علمی، در مسیر گسترش و نهادینهسازی چنین فعالیتهایی، اقدامات زیر را در دستور کار قرار دهند:
۱. تخصیص هدفمند بودجههای پژوهشی به طرحهای میانرشتهای
حمایت مالی از طرحهایی که در مرز دانش قرار دارند و از تلفیق حوزههایی چون qEEG، نوروساینس، توانبخشی شناختی و شنواییشناسی بهره میبرند، ضرورتی انکارناپذیر است. چنین پروژههایی نه تنها به ارتقاء دانش پایه کمک میکنند، بلکه مستقیماً قابلیت تبدیل به پروتکلهای بالینی را دارند و میتوانند پاسخگوی نیازهای درمانی کشور باشند.
۲. تقویت زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری در مراکز درمانی
ایجاد بسترهای لازم برای ثبت و تحلیل زنده EEG (آنلاین) در مراکز درمانی کوچک و غیردانشگاهی، موجب میشود فناوریهای پیشرفته از انحصار مراکز تحقیقاتی خارج شده و وارد جریان روزمره توانبخشی شوند. حمایت از خرید تجهیزات، آموزش پرسنل و طراحی رابطهای کاربرپسند نرمافزاری میتواند تحقق این امر را تسهیل کند.
۳. برگزاری کارگاهها و دورههای تخصصی
ما امکان برگزاری کارگاههای آموزشی کوتاهمدت و دورههای مهارتی را برای تربیت شنوایی شناسان بعنوان درمانگران در مواجه با افراد دچار وزوز گوش گام مؤثری در توسعه نیروی انسانی ماهر در این عرصه داریم. این آموزشها میتوانند در قالب برنامههای مشترک میان دانشگاهها، انجمنهای علمی و سازمانهای نظام سلامت طراحی و اجرا شوند.
۴. راهاندازی یک درگاه ملی برای اشتراکگذاری پروتکلها و دادهها
یکی از گلوگاههای توسعه فناوری در کشور، نبود زیرساخت منسجم برای اشتراکگذاری پروتکلهای بالینی، یافتههای پژوهشی و تجارب درمانی است. پیشنهاد میشود یک درگاه ملی با دسترسی سازمانیافته برای محققان، کلینیسینها و فناوران سلامت ایجاد شود تا مسیر انتقال فناوری، بومیسازی روشها و همافزایی پژوهشها تسهیل شود. این اقدام میتواند به کاهش موازیکاریها و افزایش کارآمدی علمی در سطح ملی کمک کند.
در مجموع دو درخواست حمایتی داریم:
الف- نیاز شدید گروه شنوایی شناسی به تخصص مهندسی پزشکی است تا مشکلات عدیده پژوهش های گروه برطرف شود. مانند مأمور نمودن یک روز یکی از متخصصان گروه مهندسی پزشکی به دانشکده علوم توانبخشی
ب- تخصیص بودجه برای خرید یک دستگاه EEG-ERP
7- اگر توضیح دیگری درخصوص برنامه های جاری، آینده و اهداف تان دارید در خاتمه این گفتگو بفرمایید:
در ادامه مسیر این پژوهش، برنامههایی جامع و هدفمند برای توسعه و تعمیق دستاوردهای بهدستآمده در نظر داریم. بهطور مشخص، دو محور اصلی در دستور کار تیم تحقیقاتی قرار دارد:
۱. بررسی اثربخشی ترکیب تمرینهای توجه با سایر روشهای مدیریت وزوز گوش
در گام بعدی، قصد داریم این تمرینهای توجهی را در کنار سایر رویکردهای درمانی مانند مشاوره شناختی–رفتاری، صدادرمانی، تحریک الکتریکی غیرتهاجمی یا بیوفیدبک عصبی مورد ارزیابی قرار دهیم تا اثربخشی نسبی و ترکیبی آنها مشخص شود. این پژوهشها میتواند به طراحی پروتکلهای چندبعدی، فردمحور و مؤثرتر برای مدیریت وزوز گوش مزمن منجر شود.
۲. طراحی و توسعه یک اپلیکیشن موبایل جامع توانبخشی وزوز گوش
در افق نزدیک، پروژهای برای طراحی یک اپلیکیشن موبایل تخصصی و کاربرمحور آغاز خواهد شد که بخشهایی از آن شامل تمرینات توجهی حاصل از این پژوهش است. این اپلیکیشن بهگونهای طراحی خواهد شد که افراد مبتلا بتوانند بهراحتی، در محیط خانه و تحت نظارت درمانگر، فرآیند توانبخشی خود را ادامه دهند. هدف ما تبدیل توانبخشی دیجیتال به ابزاری مؤثر برای ارتقاء کیفیت زندگی بیماران در هر نقطه از کشور است.
ما امیدواریم مجموعه این فعالیتها در نهایت به طراحی و عرضه یک بسته درمانی جامع، علمی و بومیشده برای مدیریت وزوز گوش منجر شود؛ بستهای که بتواند در کلینیکهای تخصصی، مراکز درمانی عمومی و حتی در بستر توانبخشی از راه دور مورد استفاده قرار گیرد و گامی مؤثر در کاهش بار روانی–اجتماعی این اختلال بردارد.
بدین ترتیب، تلاش ما فراتر از یک پژوهش آکادمیک است و چشمانداز آن، تغییر در الگوهای مراقبتی و ارتقاء سلامت عمومی افراد مبتلا به وزوز گوش در سطح ملی و منطقهای خواهد بود.
فایل صوتی متن مصاحبه را از اینجا دریافت نمایید
کامنت